ذهن محدود ، زندگی نامحدود

ذهنِ محدود ، زندگی نا محدود 

    مشکل اینجاست که با ذهن محدودت تلاش می کنی زندگی نامحدود را کنترل کنی . به جای اینکه هر لحظه تلاش بر کنترلِ ذهن و زندگی داشته باشی ، فقط یک کار کن ، دست از کنترل کردن و تلاش برای کنترل نکردنِ ذهن و زندگی ، بردار .
ما خیلی موقع ها زور می زنیم که کنترل نکنیم . خودِ اون یک کنترلِ . دیدی می شینی مراقبه می کنی . فکر نکنیم . فکر نکنیم . اون خودش بدترین فکرِ. بعد این همه سال هم مراقبه می کنیم ، بی فایده هست . دست چه از کنترل کردن و چه تلاش برای کنترل نکردن ، کلا رها کن . زیرا هر دو بازیِ بی پایان ، سردر گم ، باطل و درد آور ذهن توهمی هست . به جای آن به بستر بی نقص ، بی نقص زندگی همین آن و همینجا اعتماد کن . همین چیزی که الان اتفاق می افته . یادت باشه وقایع اتفاق می‌افته . ذهن می‌خواد بپذیره یا نپذیره . پس ذهن چرتِ . وقایع اصلا کاری نداره به ذهن . زندگی زندگی می‌کنه . ذهن می‌خواد بیاد اون را تفسیرش کنه . بگه چرا چرا چرا . ذهن فقط کارش اینِ که تو رو ببرهِ تو یک توهمی . زندگی واضحِ ، زندگی همونی هست که اتفاق می‌افته .

فهرست